حسین آباد جرقویه



حسین آباد به روایت تاریخ

 

 "به روزگار پادشاهي ركن الدين بر كيارق سلجوقي (498-485 ه ق) يكي از برادران وي بنام سنجر به فرمانروايي استان هاي خاوري ايران رسيد و پس از چند سالي از جايگاهي كه داشت بهره برداري كرد و بر ديگر فرمان روايان سلجوقي برتري يافت"
بر پايه ي پژ‍‍‍‍‍‍‍‍‍وهش هاي آقاي شاهمرادي حسين آبادي،ديبر دبيرستان هاي اصفهان ، هنگامي كه سنجر سلجوقي بر استانهاي خاوري ايران فرمانروايي داشت در پي گسترش دامنه ي فرمانروايي خود ، فرمانروايان و سرداران بومي را سركوب مي كرد و يا آنان را از سرزمينهايشان به شهرهاي ديگر ايران مي كوچانيد و آنها به زندگي در آنجا ناگزير مي كرد. از اينرو هنگامي كه گروهي از مردم سرزمين سيستان كه مردم حسين آباد از آنها بنام دستانيان ياد ميكنند، بر سر فرمانروايي بر سيستان با سنجر سلجوقي به جنگ بر خاستند، ميان آنها و سنجر درگيري هايي آغاز شد و بسياري از آنها ناچار به رها كردن زادگاه خود گردديدند و سر انجام در جنگي كه ميان سالهاي ( 498-485 ه ق )روي داد سپاهيان سنجر سلجوقي بر خاندان دستانيان چيرگي يافتند ودر پي آن به دستور وي خاندان نامبرده بناچار به سرزمين گركويه در استان اصفهان كوچ كردند.
پس از آنكه دستانيان به سرزمين گركويه رسيدند ، جايي در شمال شهرك دشت آسمان را براي زندگي بر گزيدند و در همانجا ماندگار شده و به ساختن دژي استوار سر گرم شدند كه بخشي از ديواره هاي آن تا به امروز نيز همچنان پابرجاست. اين دژ داراي يك در سنگي نيز بوده است كه تا پيرامون سال 1340 خورشيدي در نزديكي آنجا و در كنار روستاي حسين آباد بر جاي بوده و با گذشت زمان خاك روي آنرا پوشانيده است. گفته ميشود از آنجا كه در آن روزگار سرزمين گركويه از آب فراوان برخوردار بوده است، كدكنها، به هنگام كندن گور براي به خاك سپاري مردگان ، در يك متري ژرفاي زمين به آب برخورد مي كردند و از اين روي تازه رسيدگان ، مردگان خود را در تپه هاي آذرخواران و دشت آسمان به خاك مي سپردند. ناگفته نماند از آنجا كه خاندان دستانيان خود را از نژاد رستم دستان در سيستان مي دانند ، تا به امروز نيز بر اين باور پافشاري ميكنند، بگونه اي كه نامهاي خانوادگي برخي از مردم حسين آباد از همان باور ها سرچشمه گرفته و از نمونه ي آنها نامهاي خانوادگي: داستانپور و داستاني را مي توان بر شمرد.امروزه از نام تاريخي حسين آباد چندان آگاهي در دست نيست ولي برابر گفته هاي برخي از مردم روستاي احمد آباد، حارث آباد و حسين آباد از نام گروهي از خواجگان سربداري گرفته شده كه در زمان تيمور لنگ به گركويه كوچ كرده و به فرمانروايي پرداخته اند.
از سوي ديگر روانشاد محمد اسماعيل فردوسي فرد كه او نيز يكي از پژوهشگران درباره ي پيشينه ي تاريخي روستاي حسين آباد بوده است در يادداشت هاي خود آورده است كه در زمان شاه عباس بزرگ صفوي يكي از سرداران وي بنام سنجر سيستاني به فرمانروايي گركويه رسيد و دژ حسين آباد را پايگاه فرمانروايي خود نمود . سپس مي افزايد ديدگاه برخي از مردم حسين آباد درباره ي دستانيان سيستان و كوچ كردن آنها به گركويه همين سنجر فرمانرواي گركويه و سربازان وي بوده است كه همگي از مردم سيستان بوده اند و سرگذشت كوچ كردن سيستانيان به گركويه، وابسته به زمان شاه عباس صفوي بزرگ صفوي بوده است. ولي نگارنده،بر پايه نشانه هايي چون ، گويش مردم اين روستا و بودن دژ سلجوقي آنجا، پژوهش هاي آقاي شاهمرادي را به درستي نزذيكتر مي داند.زيرا اگر بپذيريم كه سيستانيان در زمان شاه عباس صفوي و نزديك به چهارصد سال پيش به حسين آباد كوچ كرده باشند، آنگاه مي بايست به گويش سيستاني سخن بگويند و اين در جايي است كه گويش آنان همان گويش مردم گركويه است، زيرا امروزه بازماندگان خاندانهاي ديگري مانند خليفه سلطانيهاي محمد آباد و نصر آباد كه آنها نيز چندي پس از سنجر به گركويه كوچ كرده اند به زبان فارسي سخن مي رانند.از اينرو دگرگوني در گويش كوچندگان نامبرده از گويش سيستاني به گويش گركويه اي، با گذشت نهصد سال از فرمانروايي سلطان سنجر سلجوقي (522-511 ه ق ) پذيرفتني تر از آن است كه گويش آنان از زمان شاه عباس بزرگ (1038-996 ه ق ) و با گذشت چهار صد سال به گويش گركويه اي دگرگوني يابد و اين در جايي است كه بيشتر مردم حسين آباد كوچ كردن سيستانيان به گركويه و ماندگار شدن در آنجا را چيزي بيش از نهصد سال مي دانند. دژ دستانيان داراي ديواره هاي بلند و استوار است و بخشي از خندك پيرامون آن تا به امروز بيز بر جاي مانده است.
گفتار بالا برگرفته شده از كتاب گركويه (جرقويه) نوشته استاد علي شفيعي نيك آبادي ميباشد كه جا دارد در اينجا از تلاش ايشان در راستاي نگارش تاريخ اين سرزمين كمال تشكر به عمل آيد. 
   
 

نظرات شما عزیزان:

فتحی
ساعت20:22---30 اسفند 1391
با . سلام از این که وبلاگی درباره ی روستا تون نوشتید ممنونم.
پاسخ:سلام. خواهش ميكنم جناب فتحي نظر لطفتونه.هر چي باشه شما و زحمتاي گذشتتون سهيم هستيد. اگه عمري باشه امسال يه وب سايت گردشگري واسه شرق اصفهان به نمايش ميزارم. سالي خوبيو واستون ارزو ميكنم...


احمد
ساعت10:54---3 فروردين 1391
عالی بود .

محمد علی صلصالی حسین آبادی
ساعت12:00---1 اسفند 1390
با سلام. حقیر کمترین از طرف خود و همه ی برو بچه های محل بخاطر اشعاربسیار زیبای اهدایی خانم یا آقای حاجیان حسین آبادی ازایشان و مدیرمحترم سایت تقدیر و تشکر می نماییم. موفق وپاینده باشی .

اذر
ساعت20:00---24 بهمن 1390
سلام چندتا عکس از زمستان روستا بگذارید.خیلی ممنون از توجه شما به روستا وساختن این وب قشنگ!

شكاري
ساعت15:37---17 بهمن 1390
تبريك مي گويم به شما. سليقه به خرج داديد. سعي كنيد از طريق دنياي مجازي حسين آباديها رو دور هم جمع كنيد. شكاري

م . حاجیان حسین آبادی
ساعت16:41---12 بهمن 1390
وطن يعني پدر، مادر، نياکان به خون و خاک بستن عهد و پيمان

وطن يعني هويت، اصل، ريشه سر آغاز و سر انجام هميشه

وطن يعني نگاه هم وطن دوست هر آنجايي که داني هم وطن اوست

وطن يعني هواي کوچه ي يار در آن کو دل شکستن هاي بسيار

نگاهي زير چشمي، عاشقانه به کوچه آمدن با هر بهانه

وطن يعني غم هم سايه خوردن وطن يعني دل هم سايه بردن

سه تيغ و صخره و دريا و هامون ارس، زاينده رود، اروند، کارون

وطن يعني بلنداي دماوند شکيبا، دل در آتش، پاي در بند

وطن يعني وطن، استان به استان خراسان، سيستان، سمنان، لرستان

وطن يعني سراي ترک با پارس وطن يعني خليج تا ابد فارس

وطن يعني همه سازندگي ها رهايي از تمام بندگي ها

بريدن دست غير از گردن نفت صلاي صبح ملي کردن نفت

وطن يعني دلير و گرد با هم وطن يعني بلوچ و کرد با هم

همه يک جان و يک دل بودن ما به دامان وطن آسودن ما

وطن يعني کتيبه در دل سنگ تمدن، دين، هنر، تاريخ، فرهنگ

وطن يعني همه نيک و به هنجار چه پندار و چه گفتار و چه کردار

وطن يعني هم از دور و هم از دير سده، نوروز، يلدا، مهرگان، تير

وطن يعني جلال مانده جاويد ستون و سر ستون تخت جمشيد

هزاران نقش و خط مانده در ياد صبا، کلهر، کمال الملک، بهزاد

نکيسا، باربد، افسانه و چنگ سرود تيشه ي فرهاد در سنگ

سر و سرمايه هاي سر فرازي ابوريحان و خوارزمي و رازي

به اوج علم و دانش ره نوردي ابو نصر، ابن سينا، سهروردي

به بحر عشق و عرفان ناخدايي عراقي، رودکي، جامي، سنايي

وطن يعني به فرهنگ آشنايي دُر لفظ دري را دهخدايي

وطن يعني جهاني در دل جام وطن يعني رباعيات خيام

وطن يعني همه شيرين کلامي عفاف عشق در شعر نظامي

وطن يعني نگاه مولوي سوز حضور نور در شمس شب و روز

وطن يعني پيام و پند سعدي زبان پيوسته در پيوند سعدي

وطن يعني هوا و حال حافظ شکوه باور اندر فال حافظ

وطن يعني شب شه نامه خواندن سخن چون رستم از سهراب راندن

وطن يعني رهايي ز آتش و خون خروش کاوه و خشم فريدون

وطن يعني گرامي، مرز تا مرز وطن يعني حريم گيو و گودرز

وطن يعني هدف، يعني شهامت وطن يعني شرف، يعني شهادت

وطن يعني شهيد، آزاده، جان باز شلمچه، پاوه، سوسن گرد، اهواز

وطن يعني گذشته، حال، فردا تمام سهم يک ملت ز دنيا

وطن يعني چه آباد و چه ويران وطن يعني همين جا يعني ايران



امیدوارم همه جای وطن عزیزمون مخصوصا روستای با صفای حسین آباد که ما را با نیاکانمان و اجدادمان پیوند داده آباد ، پاینده و آزاد باشد.


ناز گل
ساعت13:52---24 مهر 1390
با سلام.وبلاگ خوبی دارین بهتون تبریک میگم بخاطر ذوق و استعدادتون

m.h
ساعت7:50---24 مهر 1390
Hoping for more success

امین
ساعت15:41---16 مهر 1390
چاکر نویسنده با این اراده ی عالی
باشد که همه ی دنیا حسین آباده بشناسن


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: مجتبي صلصالي حسين آبادي | تاريخ: سه شنبه 29 شهريور 1390برچسب:, | موضوع: <-CategoryName-> |